مي خواهم نامه اي برايت بنويسم...
كه به هيچ نامه ي ديگري شبيه نباشد
و زباني نو برايت بيافرينم
زباني هم تراز اندامت،
وگستره ي عشقم
مي خواهم از برگ هاي لغت نامه بيرون بيايم
و از دهانم اجازه ي سفر بگيرم!
خسته ام از چرخاندن زبان در اين دهان!
دهاني ديگر مي خواهم
كه بتواند به درخت گيلاس،
يا چوب كبريتي بدل شود!
دهاني كه كلمات از آن بيرون ريزد،
مانند پريان دريايي ازامواج دريا
و كبوتران
از كلاه شعبده باز!
كتاب هاي دبستانم را از من بگيريدُ
نيمكت هاي كلاسم را،
گچ ها وُ قلم ها وُ تخته سياه را
از من بگيريد،
تنها واژه اي به من ببخشيد
تا آن را
چون گوشواري به گوش معشوق ِ خود بياندازم!
انگشتاني تازه مي خواهم،
براي ديگرگونه نوشتن!
از انگشتاني كه قد نمي كشند،
از درختاني كه نه بلند ميشوندُ نه ميميرند بيزارم!
انگشتاني تازه مي خواهم،
به بلنداي بادبان ِ زورقُ گردن ِ زرافه،
تا معشوقه ي خود را پيراهني از شعر ببافم
و الفبايي نو بيافرينم براي او!
الفبايي كه حروفش
به حرف ِ هيچ زبان ِ ديگري مانند نباشد!
الفبايي به نظم باران
!
الفبايي از طيف ِ ماهُ
ابرهاي خاكستري غم ناك
و درد برگ هاي بيد
زير چرخ دليجان آذرماه!
مي خواهم گنجي از كلمات را پيش كشت كنم
كه هرگز هيچ زني به نصيب نبرده و نخواهد برد!
كسي به تو مانند نبوده ُ نيست!
مي خواهم هجاهاي نامم
و خواندن نامه هايم را
به سينه ي خسته ات بياموزم!
مي خواهم تو را به زباني نو بدل كنم!
+ بگو دوستم داري تا از دفتر شعرم كتاب مقدسي بسازي...... نزارقباني ترجمه يغما گلرويي!!

نظرات شما عزیزان:
میخواهم زندگی کنم 
ساعت12:22---16 آذر 1391
اصرارمن رابه دل نگیرهوابارانی میطلبددونفره باشی
میخواهم زندگی کنم 
ساعت12:21---16 آذر 1391
بعضی وقتا به خودت قول میدی دیگه جوابشو ندی
بهش محل نذاری
صداشو نشنوی تا راحت تر به نبودش عادت کنی!
ولی تا گوشیت زنگ میزنه نفست میگیره...
بعداز اولین زنگ جواب میدی.حتی میگی "جانم"!
نمیدونم چرا نمیتونی بعضی اوقات جلوی خودتو بگیــری
romina 
ساعت16:41---15 آذر 1391
Loading… ████▒▒ 10%
Loading… ████▒▒ 20%
Loading… ████▒▒ 30%
Loading… ████▒▒ 40%
Loading… ████▒▒ 50%
Loading… ████▒▒ 60%
Loading… ████▒▒ 70%
Loading… ████▒▒ 80%
Loading… ████▒▒ 90%
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
UPДм
vorojak 
ساعت19:22---5 آذر 1391
السلام علیکم یااباصالح المهدى (عج)السلام علیک یاامین الله فى ارض وحجته على عباده(یاصاحب الزمان آجرک الله)ماه محرم بر شما وعاشقان حسین تسلیت عرض مینمایم)
الــــــــــي 
ساعت16:52---4 آذر 1391
ميخواستم كه تو را يك غزل كنم
وقتش رسيده به قولم عمل كنم...
شـیـ♥احسان♥ـطون 
ساعت13:33---4 آذر 1391
خواهر من نمیای داستانو بخونی از دستت در میره ها.بیا بخون.قسمت دومشم گذاشتم
نئو 
ساعت17:00---3 آذر 1391
کوکتل 
ساعت16:23---3 آذر 1391
سلام
آمدم،سر زدم ، خواندم و جالب بود
شـیـ♥احسان♥ـطون 
ساعت13:43---3 آذر 1391
سلام آجیییییی
قسمت اول داستانو گذاشتم.بیا بخون که از دستت میره
فرشته ی هفت آسمان 
ساعت23:33---2 آذر 1391
خیلی خوشکل بود گل من
سپیده 
ساعت20:24---2 آذر 1391
لینک شدی
سپیده 
ساعت15:57---2 آذر 1391
سلام.باشه،مرسی...به منم خبر بده به چه اسمی لینکت کنم
فنچ بانو 
ساعت15:50---2 آذر 1391
سلام عزیزم. وبلاگ خوبی داری. ممنونم که به منم سر زدی.
موفق باشی
sajad 
ساعت8:24---2 آذر 1391
دیرگاهیست که تنها شده ام
قصه غربت فردا شده ام
وسعت درد فقط سهم من است
باز هم قسمت غم ها شده ام
دگر آیینه زمن بی خبر است
که اسیر شب یلدا شده ام
من که بی تاب شقایق بودم
همدم سردی یخ ها بودم
کاش چشمان مرا خاک کنند
تا نبینم که چه تنها شده ام
سپیده 
ساعت23:16---1 آذر 1391
سلام.خیلی خوب بود... مرسی سر زدین
ساناز 
ساعت16:50---1 آذر 1391
parisa.....moghol 
ساعت14:06---1 آذر 1391
سلام عزیزم ممنون که خبر دادی...طبق معمول قشنگ و دلنشین....خیلی خوشحال شدم عزیزم....همیشه خبر بده.....منتظرتم!
ام جی 
ساعت11:14---1 آذر 1391
كسي به تو مانند نبوده ُ نيست!
مي خواهم هجاهاي نامم
و خواندن نامه هايم را
به سينه ي خسته ات بياموزم!
.
.
این سبک نوشتن و اینطور استفاده کردن از کلمات به نظر من بیشتر به رقص شباهت داره تا یه جمله ی صرف. یه وقتایی شاعر و نویسنده ، می تونه رسما با کلمات رقاصی کنه و این یعنی معجزه